۱۳۹۲/۹/۱۷

انجمن انسجام محافل خوشی


   عروسی دوستم بود و بعد از اصرار زیاد مره هم با خود برد تا به دفتر انجمن انسجام محافل خوشی که (اینمطور خو اس دگه) نام داره سری بزنیم تا همه کار ها را روبراه کنند و ما از سرگردانی خلاص شویم. همی که به دفتر رسیدیم نفر موظف پرسید: داماد کیست؟ با اشارۀ دست، قلندر جان دوستم را برایش نشان دادم. نفر موظف پذیرایی به قلندر جان گفت: لطفاً مبلغ یک هزار افغانی تحویل نموده و از غرفۀ روبروی یک عدد پمپر (دایپر) کلانسالان را دریافت کنید و ده ایی اتاقک برین و اوره بپوشین تا بعداً شما را به دفتر مسئول انجمن راهنمایی کنم. ما با تعجب به یکدیگر نگاه کدیم که ایی چه وضعیت اس؟ ایی پمپر بسته کدن دگه کدام رقم رسم و رواج اس؟ و آنهم که یک پمپر مبلغ هزار افغانی؟ ظلم است بخدا ظلم! .... ولی چون خوده چپ گرفتن، عادت ما شده چیزی نگفتیم و مه که به طرف نفر مؤظف دیدم، هیچ آثار شوخی و مزاح در چهره اش دیده نمیشد و بسیار هم جدی منتظر عکس العمل ما بود. خوب ناچار یک هزار افغانی پرداختیم و قلندر جان رفت پمپر را پوشید و آمد.
نفر مؤظف ما را به دفتر مسئول انجمن برد و بعد از احوالپرسی مستقیم سر اصل موضوع رفتیم.
مه پیش پزکی کده پرسان کدم: ببخشین رئیس صاحب محترم در مورد پمپر .... رئیس در حالی که قیافۀ هنری به خود گرفته بود حرفم را قطع کد و گفت: خوب وقتش که رسید باز خودتان به اهمیت ایی موضوع پی خات بردین.
اینه حالی بگیرین کتلاک های سالون های عروسی، کیک، موتر گلپوش، گروپ موسیقی، یونت فلم برداری، ملا امام، کمره مین زنانه، دیزاین استیژ عروس و داماد و لباس عروسی و غیره چیز ها ره ببینین و هر کدام را که خوش میکنین نمبر اش را در فورمه که حالی برایتان میتم در جا های مشخص آن بنویسید و تعداد مهمان های تان را هم مشخص کنین تا مه مصارفه برآورد کده برایتان بگویم و در حالی که فورمه را بطرف قلندر جان پیش میکد صدا کرد: شمسو دو بوتل کوک وطنی بری بیادر ها بیار، خارجی نیاری که داخلی هستن خوده اوگار میکنن. 
قلندر جان مشغول دیدن کتلاک ها شد و مه به رئیس گفتم که اگر شما به ما کمک کنین و یک قیمت بلند و یک قیمت متوسط و یک قیمت ارزان را به ما بگوئین و لیست اش را به ما نشان بتین بهتر خات بود چرا که دیدن ایی کتلاک ها خو تا صبا دیگر هم خلاص نمیشه.
رئیس فریاد زد: شمسو! او بچه کوک خارجی بیاری که کلۀ همی بیادر یک کمی کار میکنه ... و به ما گفت: خوب نگفتین که چند هزار نفره خبر کدین؟ قلندر گفت: ولا صاحب در حدود یک هزار نفر میشه. رئیس گفت: اگر چه ما محافلی را که از سه هزار پائین نفر پائین باشن اصلاً نمیگیریم ولی بخاطر همی بیادر(اشاره به مه کد) همرای شما یک جور آمد میکنم که نا امید نرین.
اگه از مه میشنوین پشت قیمت بلند و متوسط اش هم نگردین. شما فقط همی قیمت ارزان اش را یک دفعه ببینین البته قیمت ما فکس است و پائین نمیشه ... و هیچ یک از این چیز ها ره هم نمیتوانین حذف کنین بخاطری که حالی همی رسم و رواج هاست و باز مردم بد میگن.
قلندر جان لیست را گرفت و با آواز بلند شروع به خواندن کرد:
مینوی دره سوم (هر چه که خدا و اس):
نان درجه سه برای 1000 نفر = 5000 دالر
کرایه سالون عروسی و سرچارج پیشخدمت ها و سایر خدمات = 5000 دالر
گروپ موسیقی (به خدا خوبش میخوانیم) = 3000 دالر
یونت فلمبرداری (شنیدن کی بود مانند دیدن) با کرن و ترایپات های رنگانگ و کمره مین زنانه و بگراوند های رقم رقم = 5000 دالر
موتر گلپوش با گل تازۀ فصلی = 1000 دالر
کیک گلدارِ تخم کم و کریم زیاد 30 کیلو هفت منزل = 500 دالر
دیزاین استیژ و گلسازی با تمام کار هایش = 1000 هزار دالر
آرایشگاۀ به شمول عروس 5 نفر = 2500 دالر
سلمانی به شمول داماد، برای 5 نفر = 1000 دالر
ملا امام صاحب = 500 دالر معۀ راجستر نکاح خط 
لباس عروس = 1000 دالر
عکاسی 5 رول فلم با البوم = 1000 دالر
صدای قلندر جان کم کم، آهسته شده رفت ...  که بخوبی شنیده نمیشد و فقط یگان کلمات اش را میتانستم تفکیک کنم ....
گروپ اتن .... دالر .....  گروپ چوب بازی ... دالر
چای سیاه و س.... بعد از نان ...... دالر
ساز باجه خانه .... شاروالی .... یکه.... زار ... دالر ..
اسب و گادی .... ........ دال.....ر
مالیده 20 کیلو از روت سیلو ..... سه ص.... دال....ر
خینۀ تر کده گی با آب معدنی ... سه کیل....و ... دالر
خینه پیچ .... یک عدد ... دو دال....ر
جک و گی... لاس... دا....ل....ر
گل تا.....زه....
آب معد .........  لبا...س ... زنانه ... اف....غانی .. دست.....مال و ... نق.....ل نکاح ... جم...... ع کُل .... یک لک دا.........ل....ر
قلندر در حالی که رنگ و رُخش زرد و سرخ میشد با صدای لرزان گفت: لطیف بچیم! بخیز که وضع بیادرت خراب شد. مگم خانی پدر اینها آباد که همو پمپره داده بودند ... ده همیطو یک حالت ده هزار قیمت داره ... و در حالی که هر دوی ما بطرف بیرون میدویدیم، رئیس انجمن را بخاطر ایجاد اینهمه سهولیات، بخصوص فروش پمپر دعا میکدیم ....

سلطان محمود غیاثی ...
چهار شنبه، 2013/09/25

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر