۱۳۹۳/۳/۱۶

بلا بود و برکتش نی

صبح وقتی از خواب بیدار شدم طبق عادت معمول به سراغ تلفونم رفتم تا پیام ها و فیسبوکم را از نظر بگذرانم. وقتی فیسبوک را گشودم مطلبی را شروع به خواندن کردم:

قوائد انخیر
طبخ انخیر کرم و نر است. غُتی از ویتنام پای متخلف ماند B1 .... لین میوه صد ضربی و اواره چون لست و میدان کلفت نفخیه گنده چون است. به ذلیل ویتنامی و آنتن ببو پیک های که دارد استعفا ده آز آن در دور ثقافت بیمار مقید است مخصوصاً اگر در 10 صلح و 5 عمر استعفا داده شود. بغلاوه ترم گنده ای سینه و روده تیز هست.

وقتی خواندن متن را به پایان رساندم هیچ چیزی از مطلب نفهمیدم و با تعجب به خود گفتم که مردم باسواد تر شده میروند و یک تو هستی که به طرف بیسوادی دویده میری. ولی یک دفعه متوجه شدم که فراموش کرده بودم عینک هایمه بپوشم.
برو خوب شد بلا بود و برکتش نی... و اصل متن این طور بود:
فواید انجیر:-
طبع انجیر گرم و تر است، غنی از ویتامین های مختلف مانند B1 ، این میوه ضد چربی و اوره خون است و میتوان گفت تصفیه کننده ی خون است. به دلیل ویتامین و آنتی بیوتیک های که دارد استفاده از آن در دوره نقاهت بسیار مفید است مخصوصا اگر در 10 صبح و 5 عصر استفاده شود. به علاوه نرم کننده ی سینه و روده نیز هست.

پایان
سلـ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
‏جمعه‏، 2014‏/06‏/06

۱۳۹۳/۳/۱۳

مداخله


تواب خان خزانه دار، مأمور سابقه دار ادارۀ ماست. او مداخله در کار دیگران را حق قانونی و سابقه داری خود میداند. وی با وجود اینکه میدان رقابت را از رُقبا پاک ساخته است و دیگر کسی را در اداره سراغ ندارد که در مقابل وی قرار بگیرد، باز هم از سالیان درازی در همان رتبه و چوکی قرار دارد و ترفیع نمیکند و متأسفانه مثل  یگان انسان ها تنها نواقص دیگران را برملا میسازد و به مقامات بالا راپور میدهد و به اصطلاح کور خود بینای مردم است.
از ناوقت آمدن دیگران شکایت میکند ولی خودش از همه ناوقت تر به دفتر تشریف میآورد. خوب این هم به هر صورت، مدیر محاسبه را که شخص مسلکی و دارای تجربۀ بیست ساله در کار خود است، نیز مورد حملات بی جای خود قرار داده در موردش چنین میگوید: ” مدیر محاسبه در کار خود وارد نیست“ و یگان دفعه کوشش میکند که وظیفۀ مدیر محاسبه را نیز به دوش خود بگیرد و در کاری که نه علم آن را دارد و نه تجربۀ آن را، استعداد خدا داد خود را نشان بدهد.
در نتیجه هم حساب و کتاب دفتر را به هم میریزد و هم باعث جار و جنجال و تفرقه در اداره میشود. رئیس اداره هر چه در جلسات اداره که روز های شنبه دایر میشود، برایش کنایه می گوید، نمی فهمد و یا می فهمد در روی خود نمی آورد و نمیخواهد که عادت های خود را تغییر بدهد.
چندین مأمور و مدیر و کارمند اداره از دست تواب خان به تنگ آمده، یا استعفا داده اند و یا هم خود را به ادارات و شعبات دیگر تبدیل کرده اند.
ولی تواب خان دست بردار نیست و با هر کی غرض دارد و در هر کاری که به او مربوط نمیشود مداخله میکند.
رئیس اداره هم از روی مصلحت نمیتواند او را بر طرف کند و یا حد اقل اصلاح نماید. زیرا تواب خان با وزیر صاحب کدام سُر و حسابی دارد که کسی خبر نیست و در آینده هم کسی خبر نخواهد شد.
ولی خوبست ما در مؤسسۀ خود آشپزخانه نداریم و نان چاشت را از بازار می خریم اگر نی در کار آشپز نیز مداخله میکرد و نظم و ترتیب معده های ما را نیز مانند نظم اداره بر هم میزد.

سلطان محمود غیاثی
فبروری 2011 میلادی

تواب خان نام مستعار است ...

۱۳۹۳/۳/۱۱

درد دل یک رئیس جمهور

گفت اوباما: عجب آبروی ما غلتیده است
حامد کرزی پوز ما به خاک مالیده است
ما به بگرام آمدیم، پیش ما حاضر نشد
تخم جنگ در بین ما و خویشتن پاشیده است
یک دو ماۀ دیگر هم باشد به ارگ مهمان ما
بی از آن هم کار ها از پیش او شاریده است
هر کی را ساختیم نمک خور، وقتی مالامال گشت
رو گشتانده ز ما و در نمک شاشیده است
هر چه پول دادیم، خوردند و نه یک عارق زدند
اِشکم هر رهبر تنظیم عجب پندیده است
دوش میخندید و میگفت رهبر مفتخورکی
پیسۀ چهل کشور کافر چه خوب فاریده است
این سخن باشد میان ما و تو ای ساده دل
قرعۀ نیستی به نام هر کدام لگیده است
اشتباه کردیم و پند نگرفته ایم از انگلیس
هر کتاب خوانی به تاریخ دیده یا بشنیده است
هر کی آمد بهر اشغال هیچ هم خیری ندید
حالی کم کم چهل کشور زیاد و کم فهمیده است
پاره گشته چیز شان افغانستان اشغال نشد
بی شک حالی کاف و واو و نون ما خاریده است
گفت «محمود»: بعد کرزی کی رئیس جمهور شود؟
گفت: آن خوش خدمتی که نوبت اش رسیده است

سلـ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
‏يکشنبه‏، 2014‏/06‏/01