۱۳۹۱/۴/۲۲

کاندید ... طنز

کاندید ...

خسته و ذله از کار آمدم و بعد از این که دست و رویمه تازه کدم، یک گیلاس چای انداختم و رادیو ره روشن کدم که یک چند تا از همو بیت های جانانۀ محلی ره بشنوم. موسیقی چالان بود و کم، کم پلک هایم از خستگی گرنگ شده میرفت و .... که یک دفعه نطاق چنین گفت : حال میپردازیم به شرح بیوگرافی یکی از کاندید های ریاست جمهوری برای انتخابات آیندۀ کشور ...
محترم فلانی فرزند بسمَدانی در زمان سلطنت بابای قوم در تاریکی به دنیا آمد. ایشان تعلیمات مقدماتی دینی را در سنین کودکی از ملا امام مسجد آموخته و بعد از رسیدن به سن هفت سالگی به زور در یکی از مکاتب شهر شامل گردیدند که بالاخره در اثر بی علاقگی به دروس و مکتب گریزی و بی تهذیبی مفتخر به اخذ سه پارچه جبری از صنف ششم ابتدائیه گردیدند. چون هیچ یک از مکاتب شهر شاگردانی را که سه پارچۀ جبری میگرفتند، نمی پذیرفتند، ایشان با وسیله و واسطه به حیث کاتب در یکی از ادارات دولتی مقرر گردیدند. بعد از کودتای سال 1352 و با آزادی احزاب سیاسی، ایشان به مبارزات سیاسی خویش آغاز نموده و در کدام حزب نبود که شامل نشدند و چپ و راست فعالیت نکردند. البته باید گفت که از برکات همین احزاب سیاسی، ایشان روابط نیکی را با کشور های مختلف خارجی نیز برقرار نمودند. در زمان اقتدار حزب خلق بحیث منشی سازمان جوانانِ یکی از ولایات مقرر گشتند که در اثر فعالیت های سرخ خویش، در زمان اقتدار حزب پرچم منحیث منشی حزبی ارتقا نمودند. در زمان اقتدار حزب وطن، به عضویت کمیته مرکزی حزب ترفیع نمودند و یکی از فعال ترین اعضای بیروی سیاسی حزب وطن هم بشمار میرفتند. با روی کار آمدن حکومت اسلامی از ایشان منحیث برادر مجاهد و مومن یاد شد زیرا با ائتلاف بی موقع خود با تنظیم های جهادی، مشی مصالحۀ ملی را به کمک سازمان ملل متحد و کشور های همسایه خنثی نمودند.
ایشان در حکومت اسلامی به سمَت های مختلف مادی، معنوی، روحانی و راکتی به کار پرداختند و در حین حال با گروه تازه تشکیل شدۀ طالبان نیز همکاری خویش را آغاز نمودند و با فتح افغانستان توسط طالبان ایشان مشهور به مولوی صاحب فلانی شدند و از هیچ نوع کیبل کاری و زن ستیزی و مسدود کردن مکاتب و.و.و.و. دریغ ننمودند. بعد از حملات القاعده به مراکز تجارتی آمریکا و مهاجرت چهل دو کشور به افغانستان، ایشان با تراشیدن ریش طالبی خویش در ابتدا منحیث مشاور استراتیژیکی ناتو در افغانستان مقرر و بعداً با فعالیت های بیش از حد در شناسایی معادن و ذخایر دست ناخوردۀ طبیعی ما، از حمایت تمام کشور ها برخوردار گشتند ولی هنوز هم ارتباط خویش را با همکاران و کشور های دوست سابق از دست نداده مخفیانه خدماتی ارزندۀ را جهت خوشنودی ایشان نیز انجام میدهند. ایشان اکنون عضو پارلمان کشور و نمایندۀ مردم افغانستان نیز به شمار می آیند. در ضمن باید گفت که ایشان افتخار تابعیت چند کشور خارجی را نیز دارا میباشند و چندین کشور دیگر ایشان را در لست نیروی ذخیره و کار آمد برای آینده انتخاب نموده اند. .... ایشان در ضمن فعالیت های سیاسی و اجتماعی مصروف تجارت و ساختن عمارات در کشور های مختلف هستند و اکنون خود را برای احراز کرسی ریاست جمهوری کاندید نموده اند تا بتوانند از این طریق به وطن !؟؟؟ و هموطنان !؟؟؟ عزیز خویش مصدر خدمت گردند. رای بدهید و آینده کشور را به ..... 
با شنیدن این بیوگرافی اعصابم خراب شد ... بلند چیغ زدم .. او مردم ایی آدم خو پای پاک خائین ملی است ... این آدم بی مسلک است، ابن الوقت است، دزد است، رادیو برداشتم که قیل کده ده زمین بزنم که چشمم باز شد و دیدم که رادیو ده دستم است و بیلتون با آواز مقبول خود آرام، آرام میخوانه :
میکنی بر سر ما تو ناز بسیار گنگه شوی یار
گنگه شو از این گفتار بسیار ....

پایان
سلطان محمود غیاثی
جمعه، 2012/06/22

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر