که په میوند کی شهید نشوی ... قصۀ جالب
که په میوند کی شهید نه شوی ...
دوستان عزیز این قصه ره میگن که واقعیت داره : در زمان حکومت خلق در هر جای گرد هم آیی ها بود و جلسه بود و حق و ناحق سخنرانی بود. در ولایت خوست تمام برادران ملیت هندوی ماره جمع کردند تا در رابطه به انقلاب و این گپ ها و سخن ها برایشان توضیحات بتن .. بیانیه دهنده در بین بیانیه خود سر احساسات آمد و یک شعر گفت که در پشتو به آن لندی میگویند : که په میوند کی شهید نه شوی مصرع دوم لندی یادش رفت ... باز کمی بلندتر تکرار کد: که په میوند کی شهید نه شوی، باز یادش نامد باز بلندتر تکرار کد : که په میوند کی شهید نه شوی ، هیچ کس هم برش نقل نداد ... مردم هم هر دفعه که این آدم میگه که په میوند کی شهید نه شوی از مجبوری چک چک میکردند و یگان تا هورا هم میگفتند ... باز این آدم با صدای بلند فریاد زد : که په میوند کی شهید نه شوی، ایی طرف و او طرف خوده سیل کد و دید که اکثریت مردم از برادران هندوی ما در گرد هم آیی تشریف داشتند، آهستۀ کده مصرع دومه گفت : د یار دپاره درمسال جارو کومه ...
2012 هندوستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر