۱۳۹۱/۸/۲

مه خو نفامیدم ولا ...




     او روز ها پیش خود چرت میزدم که اگه مردم افغانستان پَر میکشیدن و یا بال میداشتن چه گپها میشد؟
      یکی خو افغانستان خالی از مردم میشد و همۀ مردم ما به کشور های اروپایی و غربی میرفتند و حتی کس های که اروپایی ها و غربی هاره کافر و بی حجاب و بد و بیراه میگن به کشور های دلخواۀ خود پرواز میکردند. همو متعصب هفت آتشه هم آتش خوده همرای پف گُل میکد و برو که نمیری ... و اگه میگین نی بیائین که بیطرفانه قضاوت کنیم که هنوز مردم افغانستان بال ندارند که از کدام راه ها نیست که به خارج از وطن نمیرن. باز اگر ده بحر غرق نشدن و ده صحرا جل نزدیشان و یا ده جنگل شکار کدام شیر بدخوی نشدن و لنگ و لاش به کدام کشوری رسیدند، کدام دروغی نیست که برای قبولی خود نمیگن (گپ بین خود ما باشه) . وقتیکه قبول هم شدند و کار هایشان جور شد، کشور قبول کننده اینها ره در کورس لسان یا زبان شامل میکنه و برای شان از طرف دولت تنخواه میته ... تا که زبانه یاد بگیرند و مثل دگه اتباع کشور به کار و غریبی شروع کنن تا بار دوش دولت نباشن و دولت بتانه بعد از اینها غم دگه مردم های تازه وارد و یا مستحقه بخوره. ولی چپ از بزرگ سالها و مریض ها ، بعضی مردم های ما خوده ایقه کور مغز نشان میتن که پانزده سال کورس لسانه خوانده میرن ولی هنوز هم یاد نگرفتند، مچم که ایی چه رقم لسان است؟ ... بیادرا ایی هم از خود دلیل داره ... خو اگه ایی آدم های مفت خور لسانه یاد گرفتن، باید کار کنن و معاش دولتی قطع میشه ... یا شاید از این گفته پیروی میکنن که : جَوَی از مردی کم کن و سالها فارغ بال باش ...  یا اگر اینها مصروف کار شون، باز آشک خوردن خانه گل آغایم کی بره ؟ یگان کار سیاه و سفید و رنگه ره کی کنه ؟ و یا یگان تجارت و لپ و جپه کی پیش ببره؟ یگان پارتی آخر هفته و بیر خوردن چطور میشه؟ شراب خو حرام اس ... ملامت نیستن بیچارا ... جالب ایست که همی کس های که میگن ما لسانه یاد نگرفتیم وقتی همرایشان گپ بزنین، ده هر جمله هفت تا لفظ خارجی ره که مه واری آدم های بیسواد معنایشه نمیفامه ، استعمال میکنن که فکر میکنی نام خدا همرای کدام انگریزی که نو زبان دری ره یاد گرفته باشه صحبت میکنی . یگان لغت ها ره خو ده فرهنگ هم نمیافی ... بخاطریکه ایی آغا بیادر از معدۀ خود فیرش کده ...  یا بسیاریش تق منکر میشن که مه خو فارسی یادم رفته ولا، نی نوشته کده میتانم نی خوانده میتانم . ... او ظالم تو خارج رفتی که چیزی یاد بگیری یا بیسواد شوی ؟ ... ده غضب شوی ... همی زبان خوده خو فراموش نکو. یگان تایش خو از همو افغانستان هم مزیش نبود ، ده تختۀ سیاه که نوشته میکدی عزت او ره غِرت میخواند ولی حالی در خارج خوده کم از استاد و جنرال معرفی هم نمیکنه  ... باز گپ که ده دگه جای ها باشه از چیز های دفاع میکنه که نه فرهنگ ما بوده و نه اس و اگر تو معلم بودی چطور خبر نداری ؟ ... یا از قصد یا ایی که سرت تیم میته که مه ده خارج زندگی کدیم و محیط تاثیر میکنه.  مگم وقتی که برای تفریح یا ملاقات خویش و قوم ده وطن میاین ... بوتل خالی آب معدنی یا دگه کثافات خوده از شیشه موتر ده سر سرک میندازه ... چرا ؟ آیا همی کاره در کشور دومت هم میکنی ؟ مگم پولیس او کشور نعل کنیت ... چرا تاثیرات مثبت محیط، ده وطن اصلی و جنگ زدیت یادت نمیایه ؟ بادار ؟ یا وجدانته همرایت ده افغانستان نمیاری ؟ چطور ؟ خو بهر صورت ... بعضی کس های ما که ده یگان کشور ها قبول شدن ، وقتی ده فیس بوک و یا ده یگان جای دگه که حاضر میشن، دگه یادشان میره که ده کجا زندگی میکنن و از خیرات سر کدام کافر و بی دین نان میخورن ... هر چه که ده دهانشان میایه به ضد همی مردم های که وطن خوده ، نان خوده ، آب و هوای خوده همرایشان تقسیم کدن، میگن ، مردهایشانه همجنس باز و زن هایشانه بیراه معرفی میکنن و هر چه راست و دروغی ره که از دگه هم زول های خود شنیدن میگن و از خود تعریف میکنن حتی لحاظ فیصدی زیاد مردم خوب آن کشور را هم نمیکنند ...
ده افغانستان که میباشه اونجه ره بد میگه و ده او کشور پیش خارجی ها افغانستان و مردمشه بد میگه. همرای مسلمان الله و اکبر میگه و همرای کمونیست هورا و همرای جهادی ، جهادی است و همرای طالب ، طالب ... هیچ نمیفامی که جناب عالی ده کدام راه روان اس؟ ایطور گپ های مذهبی هم میزنه که فکر میکنی، ایی بیادر اگر در زمان صدر اسلام زندگی میکد حتماً یک کارۀ خو میشد و میشد ولی وقتی قاعدۀ بغدادی ره ده دستش بتی که بگیر از روی بخوان ، میگه مه عینک هایم یادم رفته، نزدیک بینم خراب است. مگر ده لب بحر که میره هم دوربینش کار میکنه و هم نزدیک بینش و هم مابین بینش و یگان دفعه چپه دوربین هم میندازه... و شب های آخر هفته، پولیس همو کشور بیچاره که ایی بی وجدان و نمک حرامه منحیث پناهنده قبول کده و زن و اولادشه نان میته ، همی آدمه به وضعیت بسیار خراب ، که ده افغانستان به ایی وضعیت ... ده تالاق ... میگن ، نشه از دسکو به شفاخانه میبریش و بعد از شستشوی معدۀ سبیل ماندیش و خرچ و مصرف بسیار به خانه میرسانیش ... باز دگه صبایش که کمی نشیش میپره، در مورد فضیلت ماه مبارک رمضان یک مقاله ره از یک ویب سایت کاپی میکنه و ده صفحه فیس بوک خود یا دگه جای نشر میکنه که میگی اینه ولا آدم جنتی! هیچ که نشه چوکیدار جنت خو میشه و میشه و نام نویسنده ره هم نوشته نمیکنه که یگان تا مه واری بیخبر فکر کنن خودش نوشته کده ... یا یگان عکس ها ره میسازه و سوال های عجیب و غریبه از مردم میکنه که خودش اصلاً هیچ به او گپ ها عقیده نداره ... یا معنایشه نمیفامه که چیس ...
   دگه خوب اس که ما مردم بال نداریم اگه نی وضعیت تمام دنیا مثل وطن خود ما واری بر هم میخوره ... چرا که وقتی ما مردم به وطن خود دلسوز نیستیم ، ده غم دگه کشور ها چه خات بودیم ... وقتی احترام مادر وطن خوده نداریم به کشوری که ماره پناه داده چه احترام خات کدیم ؟ ... وقتی به هموطن و همسایۀ خود رحم نداریم دگاره خو بان ... هر کدام ما چندین شخصیت ره برای خود جور کدیم، ده خانه یک قسم ، ده دفتر دگه قسم ، ده سرک دگه قسم ... هیچ یکرنگی ما معلوم نیست ... مه خو نفامیدم ولا که کدام سو روان هستیم،... اگر شما فامیدین باز به مه هم احوال بتین ... باز سوال هم میکنیم که چرا وطن جور نمیشه ؟ ... مه خو نفامیدم ولا ...

سلطان محمود غیاثی
دوشنبه، 2012/07/23
هندوستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر