۱۳۹۱/۵/۴

شعر محزون


شعر محزون

داغ تو بر جگر لاله زار منست
لاله با داغ دل یادگار منست
دل نبندم به دنیای فانی که چون
کاروان عدم انتظار منست
بعدِ مردن رود یادم از خاطرت
یاد تو هر کجا در کنار منست
گر ببستم لبم یا خموشم ز غم
شعر محزون من آهی زار منست
راحتم کی گذارد غم عشق تو
تا گذرگاۀ تو از مزار منست
تا شد از جور خوبان دلم پر ز خون
اشک خونین من جویبار منست
مست و مغرور و شادی تو همچون گلاب
بلبل این چمن غمگسار منست
گفته « محمود » ز شوق، جان دهم بهر او
این مپرسید چرا ؟؛ چون نگار من است

سلطان محمود غیاثی
2008/12/07
دهلی جدید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر