۱۳۹۳/۲/۱۰

شکر که بخیر گذشت !!!

    چند روز پیش زلزله شد و قریۀ ما ره سخت تکان داد ولی فضل خدا شد که کدام خرابی رخ نداد. مگر یگانه خرابی که شد درهم و برهم شدن دکان طبیب یونانی منطقۀ ما بود. که تمام بوتل ها و قوطی ها از قفسچه های دکان به پائین ریخته بودند که عجب گدودی شده بود ... فلوس میده شده با جوانی و بادیان و قرص کمر و پیچ پلی با خلاص پلی و غرم باد و جرم باد با دوا های که مه نام هایشانه نمیفهمم گد و ود شده بودند و ورق ها و کتاب ها و نسخه ها هم وضع بهتری نداشتند.
    قریۀ ما خو از سالهاست که روی شفاخانه و کلینیکه ندیده و کسی هم ده قصیش نیست. وکیل صاحب قریه و یک چند نفر پولدار دگه مریض های خوده ده شفاخانه های شهری میبرن و میمانه همی غریب و غربه، که یگانه امید شان همی طبیب صاحب یونانی اس و یا ملا امام صاحب مسجد که همرای دم و دعای خود یگان تا ره تصادفاً شفا میته.
    همی که زلزله قرا شد از قصه خبر شدیم و همۀ ما دویده رفتیم و داخل دکان طبیب صاحب شدیم که همرایش ده جمع و غند دوا ها دست پیشی کنیم و در اثنای جمع کدن دوا ها و کتاب ها، یکدفعه یک گپ ده کلیم گشت که خوب شد نوشته ها و نسخه های درون کتاب ها و ورق ها ده زلزله ها و یگان لرزش توپ و راکت بازی، گد و ود نمیشن اگه نی چه خاکه به سر میکدیم؟ ایی گپ ساده نیس و سر مه خنده نکنین. حیات یک قریه و چوچ و پوچ ما که بی داکتر و دوا و بی پشت و بی پناه افتادن ده خطر میفته ... اینه فرض مثال همی نوشته های کتاب طبیب صاحب خدای نخواسته ده کدام زلزله یا جنگ بین دو قوماندان صاحب گد و ود شوه و جانو همسایۀ ما بری درمان قلنج خود پشت دوا بره چه خات شد؟
   طبیب صاحب با آهستگی در حالی که یک دستش ده کمرش اس ( بخاطری که کمی کمر درد اس و تا حالی دوا های ترکیبی قرص کمر برش فایده نکده) از جای خود بلند میشه و همو کتاب قدیمی دوا های ترکیبی ره که همه ما اوره میشناسیم از قفسچۀ سمت راست دکان میگیره و نفسک زنان پس ده جای خود میشینه و مابین های کتابه واز میکنه و ایطور میخانه:
    نیم قاشق ماست خوری زعفران را در چای سبز کم رنگ با مقداری زردچوبه و ساکو دانه جوش داده بگذارید تا سرد شود و هر روز صبح قبل از صرف طعام چاشت یک یک قاشق غذا خوری در هر دو گوش راست و چپ به طور افقی بیندازید.
    برای علاج بواسیر بادی شمسو چنین میگه : سه عدد فلوس طویل و یک عدد قرص کمر را در هاون جو کوی نموده و سه مولی سفید و تازه را گرفته بعد از تراش نمودن برای مدت ده دقیقه در آفتاب بگذارید تا کمی گرم بیاید و بعداً آبش را کشیده با کمی جوانی و بادیان مخلوط نموده با یک قاشق عسل خالص از گل جریبن جوش داده، روزی سه وقت با تیل شرشم در پای راست خود چرب نمائید.
    اینه دگه حالی خود شما قضاوت کنین که مه حق به جانب استم یا نی؟ جایی که نه داکتر باشه و نه دوا و نه دواخانه همی طبیب صاحب هم غنیمت است بخدا ... و خوب شد که ایی زلزله هم بخیر گذشت ...

پایان

سلـ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
‏پنجشنبه‏، 2014‏/05‏/01

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر