۱۳۹۲/۹/۱۷

و بالاخره بز قهرمان شد

بز رئیس صاحب کمیتۀ حمایه از حیوانات وحشی در شهر ما یاغی شده بود و با شاخ های تیز خود، ده بین شهر ایره بزن و اوره بزن و دوکان ها ره خراب کو و چندین نفره جای ده جای کشت و بسیار نفر ها ره هم زخمی کد و کسی هم در مقابلش مقاومت کده نمیتانست. حیوانات وحشی که جرأت این بز را در تاخت و تاز دیدند، از خوشحالی سر از پا نشناختند و هر چه از دست شان آمد بر سر مردم آوردند. حتی بعضی حیوانات اهلی هم، اهلی بودن خود را فراموش کردند و به جمع این حیوانات پیوستند و فطرت وحشیانۀ خود را به همۀ مردم نشان دادند. تا اینکه بز یاغی رئیس صاحب از نفس افتاد و دگه به درد نمیخورد و به امر باداران رئیس صاحب کمیته، بعد از چندین سال مقاومت، دو تا سگ تازی شکاری با از خود گذشتگی بز یاغی ره شکار کرده تکه تکه کردند.
کمیتۀ حمایه از حیوانات وحشی در شهر ما وقتی کار های این بز را دید و سنجید به عوض محکمه صاحب بز و خود بز، با زور و فشارِ رئیش کمیته و طرفداران اش، اعلام کرد که تا حال هیچ انسان و حیوانی چنین کار های خارق العادۀ را انجام نداده است و در نتیجه آن بز را به لقب قهرمانی مفتخر گردانیدند و خود رئیس صاحب را به لقب فرشتۀ آرامش مفتخر ساختند ...  رئیس کمیته حمایه از حیوانات وحشی قبر مفشنی برای بز خود ساخت که تمام مصارف آن از پول آل و اولاد همان کشته شدگان و زخمی های که بز و سایر شرکایش به آنها حمله نموده بود، پرداخته شد.
ایره خو ده جایش بانین که بعضی مردم ها شروع کدن به ارتباط دادن خود و یا حیوانات دیگر خود با این بز یاغی. روز شکار بز را نیز رخصتی عمومی اعلام نمودند و از همه بدتر تمامی حیواناتی که در این کشت و کشتار دست داشتند، این کشت و کشتار را مردانگی و قهرمانی و از خود گذری میدانند و به آن افتخار میکنند و دیگران را نیز مجبور به قبول این افتخارات مینمایند.
مگر همی کشت و کشتار بز و شرکایش راه شغال ها ره به شهر و وطن ما باز کرد و حالی ایطور اوقات همگی ره تلخ ساخته اند که چه بگویم. هر وقت و ناوقت و ده هر جای و بیجای خوده میکفانند و راست دوزخ میروند.
کمیتۀ حمایه از حیوانات وحشی در این اواخر تصمیم گرفت تا پوهنتون شهر ما را به نام رئیس کمیتۀ حمایه از حیوانات وحشی که چندی قبل به سزای اعمالش رسید و کشته شد، مسمی بسازد ولی محصلین با اعتراض به این موضوع باعث عصبانی شدن پسر رئیس صاحب که چوکی غضب شده پدر برایش میراث مانده و رئیس کمیته آرامش مقرر شده بود، گردیدند که منجر به لت و کوب و زخمی شدن محصلین بیچارۀ ما گردید ... مگر آیا کسی میتواند در مقابل حیوانات وحشی و کمیتۀ پر قدرت شان مقاومت کند؟
ولی بعد از چند وقت پسر رئیس صاحب کمیته وقتی دید که هر کسی که به مقام ریاست این کمیته میرسد، کشته میشود عقل ده سرش آمد و غلی کده خوده از شر این ریاست خلاص کد و به کسب و کار پدری و سابقۀ خود (وطن فروشی) ادامه داد .....
تا جائی که ما دیدیم و شنیدیم و خواندیم اصلاً موجودیت همچون کمیته های در شهر، وطن و دنیای ما اضافی و باعث درد سر است، بخاطریکه نه تنها محیط را فاسد ساخته اند بلکه نسل در نسل پادشاهی اینها باعث تباهی تمام جهان میشه. مگر چه کنیم که حالی خو از دست ما چیزی نمیایه ولی خدا کنه که نسل های بعدی ما جنایات اینها ره قهرمانی حساب نکنن و درد و رنجی ره که ما بیچاره ها از دست اینها دیدیم و کشیدیم و دیده میریم فراموش نکنن، بخاطریکه کم کم یگان نویسنده ها و مؤرخین و ویب سایت های بی مسئولیت خبری و اجتماعیِ خائین، شروع کرده اند به سفید ساختن روی سیاه اینها و با چاپلوسی و دروغ های شاخ دار شان، مسئولیت این همه سگ جنگی ها و بز دوانی ها و کشت و کشتار و شاخ زدن های شانرا به دوش انسان ها و بعضی حیوانات بی خبر میندازند و میخواهند تاریخ را مطابق خواست اینها نوشته کنن. البته باید گفت بعضی از انسان ها نیز با این حیوانات یکجا شده اند و کم کم خوی و خاصیت اینهاره به خود گرفته اند و قریب است که از لیست انسانیت و آدمگری خارج شوند. خدا کند که این انسانهای که خوده و اصل و نسب خوده فراموش کرده اند هر چه زودتر به حال بیایند و از خیانت به وطن و شراکت با دشمن وطن دست بردارند ...

18 سنبله 1392 هـ . ش
دوشنبه، 2013/09/09 م.

این روز خجسته !!! را به تمام دزدان، وطن فروشان و خائنین نمک حرام به وطن تسلیت عرض مینمایم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر