۱۳۹۳/۳/۱۱

درد دل یک رئیس جمهور

گفت اوباما: عجب آبروی ما غلتیده است
حامد کرزی پوز ما به خاک مالیده است
ما به بگرام آمدیم، پیش ما حاضر نشد
تخم جنگ در بین ما و خویشتن پاشیده است
یک دو ماۀ دیگر هم باشد به ارگ مهمان ما
بی از آن هم کار ها از پیش او شاریده است
هر کی را ساختیم نمک خور، وقتی مالامال گشت
رو گشتانده ز ما و در نمک شاشیده است
هر چه پول دادیم، خوردند و نه یک عارق زدند
اِشکم هر رهبر تنظیم عجب پندیده است
دوش میخندید و میگفت رهبر مفتخورکی
پیسۀ چهل کشور کافر چه خوب فاریده است
این سخن باشد میان ما و تو ای ساده دل
قرعۀ نیستی به نام هر کدام لگیده است
اشتباه کردیم و پند نگرفته ایم از انگلیس
هر کتاب خوانی به تاریخ دیده یا بشنیده است
هر کی آمد بهر اشغال هیچ هم خیری ندید
حالی کم کم چهل کشور زیاد و کم فهمیده است
پاره گشته چیز شان افغانستان اشغال نشد
بی شک حالی کاف و واو و نون ما خاریده است
گفت «محمود»: بعد کرزی کی رئیس جمهور شود؟
گفت: آن خوش خدمتی که نوبت اش رسیده است

سلـ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
‏يکشنبه‏، 2014‏/06‏/01

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر