طالب گوید
تا بگوید شیخ تازی من تیاری میکنم
از برای انفجار لحظه شماری میکنم
گر کسی از من بپرسد شغل و کسب و کار من
طالب هستم حمله های انتحاری میکنم
یک دو آیت را که دانستم صحیح و یا غلط
تا بگوید شیخ تازی من تیاری میکنم
از برای انفجار لحظه شماری میکنم
گر کسی از من بپرسد شغل و کسب و کار من
طالب هستم حمله های انتحاری میکنم
یک دو آیت را که دانستم صحیح و یا غلط
میروم بالای منبر کار قاری میکنم
میزنم آتش به هست و بود فرهنگ، از وطن
داکتر و استاد و شاگرد را فراری میکنم
تا بیاندازند به نامم قرعۀ مرگ زودترک
میزنم آتش به هست و بود فرهنگ، از وطن
داکتر و استاد و شاگرد را فراری میکنم
تا بیاندازند به نامم قرعۀ مرگ زودترک
نزد پیر و مرشد خود عذر و زاری میکنم
گفته آیندم که فردوس برین جای من است
زین سبب آماده گشته جان نثاری میکنم
هم به نام دین و مذهب میفریبم این و آن
انتحار در مغز ایشان پیچکاری میکنم
بر زبان نام خدا گیرم ولی اندر قفا
همزمان با یاد شیطان میگساری میکنم
میکنند خوشوقتی از من رهبران خارجی
خون صد افغان مظلوم را چو جاری میکنم
گر چه گویندم نصیبم هست حوریان در بهشت
پشتِ دختر های مکتب بی قراری میکنم
تا ببینم چادری دار خانمی را بر سرک
زیر چادر پسته گل را خیال ماری میکنم
گفته آیندم که فردوس برین جای من است
زین سبب آماده گشته جان نثاری میکنم
هم به نام دین و مذهب میفریبم این و آن
انتحار در مغز ایشان پیچکاری میکنم
بر زبان نام خدا گیرم ولی اندر قفا
همزمان با یاد شیطان میگساری میکنم
میکنند خوشوقتی از من رهبران خارجی
خون صد افغان مظلوم را چو جاری میکنم
گر چه گویندم نصیبم هست حوریان در بهشت
پشتِ دختر های مکتب بی قراری میکنم
تا ببینم چادری دار خانمی را بر سرک
زیر چادر پسته گل را خیال ماری میکنم
واه بحالِ آنکه گردد در سرک وقتِ نماز
بی و سوال و بی جوابش سوته کاری میکنم
خود نمیدانم اصولِ دین و دنیا تا کنون
چونکه مغزم شسته اند من سر سُپاری میکنم
تا که زنجیرم بود در دستِ کس بوزینه وار
تا که زنجیرم بود در دستِ کس بوزینه وار
هر چه گویندم به گفتِ آن مداری میکنم
سلطان محمود غیاثی
ششم مارچ 2010
ششم مارچ 2010
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر