چطور به ما چه ؟
شنیدم خائنی با خود میگفت
وطن زیر و زبر باشد به ما چه ؟
وطنداران همه آغشته در خون
به هر سو در بدر باشد به ما چه ؟
بدادم هر جوانش چرس و پودر
که بیمار و لدر باشد به ما چه ؟
بسوختم جنگل و هم بیشه زارش
درخت اش بی ثمر باشد به ما چه ؟
ببستم مکتب و فاکولته هایش
جوانش بی هنر باشد به ما چه ؟
نشاندم ماین های مختلف را
زمینش پر خطر باشد به ما چه ؟
شکستم رادیو و تلویزیونش را
که مردم بی خبر باشد به ما چه ؟
گرفتم رشوه و کاری نکردم
که کار ها سر به سر باشد به ما چه ؟
نماندم قیر شود راه های کشور
سرک کند و کپر باشد به ما چه ؟
زدم سنگ ملامت شاعرش را
که دایم خون جگر باشد به ما چه ؟
بدزدیدم ز بانکش پول نقد را
وطن بی سیم و زر باشد به ما چه ؟
ز موتر تا طیاره پرزه کردم
سواری گاو و خر باشد به ما چه ؟
فروختم داشته های تاریخش را
که موزیم بی اثر باشد به ما چه ؟
ز معلم تا به دهقانش بکشتم
وطندار چشم تر باشد به ما چه ؟
شدم همدست با مُلک های دیگر
بدست کور و کر باشد به ما چه ؟
نصیحت کردمش نشنید و میگفت
وطن دوست بیشتر باشد به ما چه ؟
سرش ببریدم و گفتم به »محمود«
از این حالش بتر باشد به ما چه ؟
سلطان محمود غیاثی
سال 2000 پاکستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر