۱۳۹۱/۴/۲۲

دستهایتان خلاص .. .

دستهایتان خلاص

خوب بشنُفتیم قوماندان صاحب گفت
ما جهاد کردیم، دست هایتان خلاص
بهر خوشنودی باداران خویش
خاکباد کردیم، دست هایتان خلاص
هر چه کردیم خوب کردیم نوش جان
کم و زیاد کردیم، دست هایتان خلاص
با شعار دین و آزادی اگر
هر فساد کردیم، دست هایتان خلاص
تا رسیم بر چوکی صدر وطن
عرض و داد کردیم، دست هایتان خلاص
وعده کردیم، تا بسازیم این وطن
مُتضاد کردیم، دست هایتان خلاص
سوختاندیم مکتب و چند نسل را
بیسواد کردیم، دست هایتان خلاص
در فروش این وطن با خارجی
اتحاد کردیم، دست هایتان خلاص
تا بیاید چهل کشور در وطن
اجتهاد کردیم، دست هایتان خلاص
بر ضد منطق، به قانون تفنگ
استناد کردیم، دست هایتان خلاص
هر چه در چور چپاول یافتیم
بُرده، باد کردیم، دست هایتان خلاص
ما نوشتیم هر چه گفت عیناً، نه کم
 نی زیاد، کردیم دست هایتان خلاص
گفت«غیاثی»: نمیترسیم ز کس
انتقاد کردیم، دست هایتان خلاص

سلــ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
سه شنبه، ۲۲ می ۲۰۱۲ میلادی
دهلی جدید، هندوستان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر