۱۳۹۲/۱۰/۵

نو آوری !!!


شهر کوچک ما سرسبز و زیبا بود و همه چیز سر جایش قرار داشت. مکاتب ابتدائی، متوسطه و لیسه دختران و پسران فعال بودند. فعال بودند به ایی معنی که در این مکاتب واقعاً درس دادن و درس خواندن بود و هر سال چند صد نفر با سواد به جامعه تقدیم میشد. کسبه کاران که شامل اصناف مختلف میشدند همگی نمایندگان مسلکی خوده در شاروالی شهر داشتند که وقت و ناوقت به مشکلات شان رسیده گی میکردند و همی که میگم همه چیز سر جایش قرار داشت، بفامین که هر کس ده کار خود مشغول بود و کسی کتی کسی غرض نداشت. شهردار سابقۀ ما ره خدا خیر بته که با وجود مقاومت های شدید، ما ره ده کورس های سواد آموزی شامل کد که اینه همی قدر شدیم که یگان خط مط نوشته و خوانده میتانم .... اگه نی شما کی از حال ما خبر می شدین ... ولی همی که شهردار ما که یک آدم دلسوز و شهر پرست بود خانه نشین ساخته شد، دگه ما مردم روز خوبی ندیدیم. شهردار جدید که یک مدتی را در کشور های همسایه به جد و جهد !!! مصروف بود، یکی از مقام های دولتی را میراث پدر خود و داد خدا و حق الجد ولجهد میدانه. اگر چه از همه هم بدتر، از تحصیلات بالاتر از پنج کتاب هم خبری نداره، بالاخره بنابر مصلحت و مشورۀ بزرگان دولتی با کشور های همسایه و نا همسایه، به یگانه چوکی شهر ما تکیه زد و اولین کاری که کرد تمام نماینده ها و وکیلان اصناف و کسبه کار و رؤسای مقامات شهر را احضار کرد و جلسۀ اضطراری را دایر نمود که مطابق گفته هایش باید حق به حقدار سپرده شود و به همه وعده داد که سطح اقتصادی و انکشافی و ترقی و تبدیلی را با نو آوری های خود بالا خواهد بُرد.
اولین و آخرین ابتکارش همی بود که در بین وکلا و نمایندگان اصناف و مسئولین مقامات شهر انتخابات به راه انداخت و و بعد از این که مردم نمایندگان شانرا انتخاب نمودند، نی برد و نی آورد تمام نمایندگان اصناف و مسئولین دولتی و حکومتی را به صلاحیت و صلاح دید خود چنین مقرر نمود:
خلیفه غلام سخی آهنگر رئیس شفاخانۀ شهر.
خلیفه عبدالحق موچی وکیل زرگران.
خلیفه جبار خباز وکیل هنرمندان.
خلیفه جان باز مسگر وکیل خبازان.
استاد حفیظ زرگر وکیل ندافان.
خلیفه صدر الدین نداف وکیل آهنگران.
داکتر اسد الله خان سابق رئیس شفاخانه شهر وکیل موچی ها.
استاد شیر حسین خان مدیر لیسۀ پسران شهر وکیل لیلامی فروشان.
محترمه انیسه مدیرۀ لیسۀ دختران وکیل خبازی های زنانه.
دگروال جمشید خان سابق آمر امنیۀ شهر، وکیل مسگران.
استاد شمس الدین خان کتابدار، مسئول گدام کهنه فروشان.
سیف الله خطری که تازه از زندان خلاص شده، آمر  امنیه شهر.
شاهپور کهنه فروش رئیس کتابخانه عامه شهر.
عبدالغنی چوب فروش مسئول پارک ها و سرسبزی شهر.
اینه از خیرات سرش مه هم وکیل نویسندگان و شعرا تعیین شدیم ...
و دگه چه شما ره درد سر بتم خودتان قضاوت کنین ...

پایان
سلــ(محـ(غیاثی)ـمود)ـطان
‏پنجشنبه‏، 2013‏/12‏/26
یادداشت: نام های اشخاص ذکر شده جنبۀ تخیلی داشته در صورت مطابقت با اسم و وظیفۀ کسی، پیشاپیش پوزش میطلبم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر